پند نامه بسی جذاب و لطیف

**پند اول**

**بوقلمونی،گاوی بدید و بگفت:

در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم**

**گاو پاسخ داد:

گر ز تپاله من خوری قدرت بر بالهایت فتد و پرواز کنی**

**بوقلمون خورد و بر شاخی نشست**

**تیراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بدید**

**تیری بر آن نگون بخت بینداخت و هلاکش نمود**

**نتیجه اخلاقی**

**با خوردن هر گندی شاید به بالا رسی، لیک در بالا نمانی**

 

**پند دوم**

**گنجشکی از سرمای بسیار قدرت پرواز از کف بداد و در برف افتاد**

**گاوی گذر همی کرد و تپاله بر وی انداخت**

**گنجشک ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد**

**گربه ای آواز بشنید، جست و گنجشک بدندان بگرفت و بخورد**

**نتیجه اخلاقی**

**هر که گندی بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد**

**هر که از گندی بدر آوردت، حتماً دوست نباشد**

**گر خوشی، دهان ببند و آواز، بلند مخوان**

 

**پند سوم**

**خرگوش از کلاغی بر سر شاخه پرسید**

**که آیا من نیز میتوانم چون تو نشسته ، کار نکنم؟**

**کلاغ پاسخ داد: چرا که نه**

**خرگوش بنشست بی حرکت**

**روباهی از ره رسید و خرگوش بخورد**

**نتیجه اخلاقی**

**لازمه ی نشستن و کار نکردن بالا نشستن است**

نظرات 2 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 12 خرداد 1390 ساعت 11:19 ق.ظ

خیلی خوب بود مرسی

مینا یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 11:52 ب.ظ

پند اموز بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد